آوین مامانآوین مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

آوین کوچولوی مامان

ترک عادت

دختر عزیزم بلخره مجبور شدی عادت دوسالتو ترک کنی باهزار دردسر البته با ناراحتی زیاد بلخره از شیر گرفتمت دخترم البته اینم بگم برای منم بسی سخت بود ولی خوب برای بزرگ شدن باید از خیلی عادتا دست کشید ،حالا دیگه مجبور شدی شیشه بخوری ...
12 اسفند 1392

بهاریترین روز زمستانی

دختر نازنینم تولدت مبارک    اولین روز اسفند زمستونی بهاریتریین روز زندگی مامانه دخترم . باورم نمیشه به این سرعت داری بزرگ میشی دخترم میگن هرچی روزا قشنگتره برات زودتر میگذره . برای دومین سال متوالی برا تولدت بداخلاقی کردی ونزاشتی عکس برای یادگاری ازت بگیریم اینا رو میگم تا بعدا بابت عکسات ازمون خرد نگیری. عکس کیک تولد:       بقیش ادامه مطلب:   ...
1 اسفند 1392

یه روز برفی

اولین روز برفی تو سال 92 وخونه جدیدمون:     خوب از خونه جدیدمون بگم که حسابی با حیاط وپیشی وجوجوهاش حال میکنی البته دیگه هوا سرده ونمیشه زیاد بیرون رفت ولی به محض خوب شدن هوا دیگه میتونی بره بیرون چرخ سواری. عزیزم دیگه ماشالله حسابی بزرگ شدی البته نه وزنیا یه جمل جدیدی که یاد گرفتی تا بهت کاری میگیم با یه بی حالی خاصی میگی نچ،ای بابا اینم یه مدلشه دیگه در حال حاضر16 دندون داری و خیلی شیطون شدی ...
27 آذر 1392

مشهد

دختر گلم بلخره مشتی شد مسافرت خیلی خوبی بود به جز روز اولش که یخورده بی اشتهایی مشته خانوم اذیتمون کرد بسی به ما خوش گذشت وآوین خانوم با دخترعموش ساینا شیطنتهای زیاد کرد. از خانومی ساینا جون بگم که با مهربونیاش از زورگوییهای آوین میگذشت. چندتا عکس :   ساینا*نرگس*آوین       ...
8 آبان 1392

دندون نیش

بلخره دندون 13و14 دخترمون دراومد این روزا داره به سرعت میگذره ودختر گلم داره یه خانوم میشه دیگه دقیقا به حرفامون گوش میدی کاملا عاقل شدی انشالله اگه خدا بخواد هفته دیگه میریم زیارت امام رضا این اولین باریه که بعد از بدنیا اومدن جیگر مامان میره مشهدآخرین باری که رفتیم مشهد آوین هنوز تو دل مامانی بود  دختر خانوم مامان دیگه شبا دندونای قشنگشو مسواک میزنه البته بعد از میل کردن خمیردندونش نمیدونم چرا به خرجشم نمیره که خمیردندون خوردنی نیست هرشب سر این موضوع یه برنامه ای داریم ما   ...
24 مهر 1392

یکسال ونیم

خیلی زود یکسال و6ماه گذشت وای که چقد دلم برای روزای گذشته تنگ شده عشقم دیگه خانوم شدی   عکساتو چن وقت پیش داشتم میدیدم هیچ فک نمیکردم انقد بزرگ شده باشی دیگه تفاوتو میشه با مقایسه عکاست دید درحال حاضر یه چند روزیه که سرماخوردی وبعید میدونم بتونی آخرین واکسن زیر شش سالگیتو بزنی دیگه تقریبا جمله کوتاه میگی: مامانه خودمه بابا کویی رفته؟(بابا کجارفته) تاب تاب عباسی خدا ... بقیشو بعدا یاد میگیری صلوات میفرستی (الهم صل و... روسری سرت میکنم نماز میخونی واما کارها... شب تا صبح رو سرامیک میخوابی انقد دور وبرتو میگردی تایه جای سرامیک پیدا کنی بخوابی بعدش صدا میکنی بابا جی (ینی بیا پشتمو ...
30 مرداد 1392

مسافرتهای سال 92 دختر نازززززززززززززززززم

اول از همه عید فطر به همه روزه بگیرا وروزه بخورا مبارکککککککککک دوباره 9ماه بخور بخور شروع شد برعکس دخترم مامانی علاقه خیلی خاصی به خوردن داره خخخخ خوب بریم سراغ جبران تنبلی مامان اینم  عکس برای همه اونایی که میگفتن: اردیبهشت ماه رامسر:     هرکی عکس میخواد بیاد ادامه مطالب:     اینم دختر خاله (فاطمه):     آوینو نرگس گلی:  نظر بدین کدوم عکسو دوس میدارین؟؟؟؟؟؟ ...
21 مرداد 1392

شب قدر

  شب قدر فرا رسید...   شب نزول قرآن... شب نوشتن تقدیر ها... شب شب زنده داری و التماس... شب برتر از هزار ماه... شب نزول ملائکه به زمین شب رحمت و سلامتی تا صبح... نمیدونم تقدیر یساله ما چی رغم خورده انشالله سلامتی و زیارت ،نمیدونم چرا به دلم افتاده امسال سال زیارت میشه . دختر خوبی هستیو تو احیا ها مامانیو همراهی میکنی بدون کوچکترین اذیتی ،دقیقا تا خود سحر  پابه پای ما بیداری امیدوارم دعای همیشگی مامان مستجاب بشه فرزندی سالم وصالح. عاشق خوندن قرآن ودعایی برا خودت کتاب دست میگیریو به زبان شیرین خودت میخونی جالب قرآن واز کتابای دیگه تشخیص میدی وگول نمیخوری نمیدونی چقد عاشق اینم که بب...
9 مرداد 1392