آوین مامانآوین مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

آوین کوچولوی مامان

روزم مبارک

خوب از اونجایی شما فعلا نمیتونی این روز بهم تبریک بگی خودم اینکار میکنم ولی باید درآینده این لطف منو جبران کنی گل دخترممممممم از جانب شما هم بابایی زحمت کادو رو کشیدن برای ایشونم باید جبران کنی اوفففف خیلی مسئولیت آیندت داره سنگین میشه کی بزرگ میشی خودت این کارارو بکنی ...
31 فروردين 1393

نوروز93

با تاخیری دوهفته ای سال نوت مبارک گل مامانی از تعطیلات عید نوروز بگیم که تقریبا کل عیدمون به سفر گذشت.دور اول مسافرتها به کرمانشاه وایلام رفتیم که تو این سفر که با داییا وخاله بودبسی خوش گذشت خدارو شکر دختر خوبی بودی واصن اذیت نکردی فقط یه مقداری خوردن تخمه با پوست یسری دردسرایی بوجود آورد.مامانی دوس داشت برات لباس کردی بخره که همکاری نکردی ولی زندایی برای نرگس خرید جیگر عمه:   دور دوم شمال بود که رفتیم دیدن مامان جون باباجون (بابایی) که با بارش برف اونم تو بهار شمال غافلگیر شدیم حسابی اینم آوین خانومی با بابا:   خلاصه بعد گذروندن سیزده بدر پیش مامان جونینا برگشتیم خونه که البته...
17 فروردين 1393

ترک عادت

دختر عزیزم بلخره مجبور شدی عادت دوسالتو ترک کنی باهزار دردسر البته با ناراحتی زیاد بلخره از شیر گرفتمت دخترم البته اینم بگم برای منم بسی سخت بود ولی خوب برای بزرگ شدن باید از خیلی عادتا دست کشید ،حالا دیگه مجبور شدی شیشه بخوری ...
12 اسفند 1392

بهاریترین روز زمستانی

دختر نازنینم تولدت مبارک    اولین روز اسفند زمستونی بهاریتریین روز زندگی مامانه دخترم . باورم نمیشه به این سرعت داری بزرگ میشی دخترم میگن هرچی روزا قشنگتره برات زودتر میگذره . برای دومین سال متوالی برا تولدت بداخلاقی کردی ونزاشتی عکس برای یادگاری ازت بگیریم اینا رو میگم تا بعدا بابت عکسات ازمون خرد نگیری. عکس کیک تولد:       بقیش ادامه مطلب:   ...
1 اسفند 1392

یه روز برفی

اولین روز برفی تو سال 92 وخونه جدیدمون:     خوب از خونه جدیدمون بگم که حسابی با حیاط وپیشی وجوجوهاش حال میکنی البته دیگه هوا سرده ونمیشه زیاد بیرون رفت ولی به محض خوب شدن هوا دیگه میتونی بره بیرون چرخ سواری. عزیزم دیگه ماشالله حسابی بزرگ شدی البته نه وزنیا یه جمل جدیدی که یاد گرفتی تا بهت کاری میگیم با یه بی حالی خاصی میگی نچ،ای بابا اینم یه مدلشه دیگه در حال حاضر16 دندون داری و خیلی شیطون شدی ...
27 آذر 1392

مشهد

دختر گلم بلخره مشتی شد مسافرت خیلی خوبی بود به جز روز اولش که یخورده بی اشتهایی مشته خانوم اذیتمون کرد بسی به ما خوش گذشت وآوین خانوم با دخترعموش ساینا شیطنتهای زیاد کرد. از خانومی ساینا جون بگم که با مهربونیاش از زورگوییهای آوین میگذشت. چندتا عکس :   ساینا*نرگس*آوین       ...
8 آبان 1392

دندون نیش

بلخره دندون 13و14 دخترمون دراومد این روزا داره به سرعت میگذره ودختر گلم داره یه خانوم میشه دیگه دقیقا به حرفامون گوش میدی کاملا عاقل شدی انشالله اگه خدا بخواد هفته دیگه میریم زیارت امام رضا این اولین باریه که بعد از بدنیا اومدن جیگر مامان میره مشهدآخرین باری که رفتیم مشهد آوین هنوز تو دل مامانی بود  دختر خانوم مامان دیگه شبا دندونای قشنگشو مسواک میزنه البته بعد از میل کردن خمیردندونش نمیدونم چرا به خرجشم نمیره که خمیردندون خوردنی نیست هرشب سر این موضوع یه برنامه ای داریم ما   ...
24 مهر 1392